ترامپ نتوانست هیچ مستنداتی برای این ادعا مطرح کند و بر همین اساس خبرنگاران در روز بعد مجدداً از ترامپ در این خصوص سؤال کردند و او این بار پاسخگویی به سؤال را به جان بولتون ارجاع داد. البته آمریکا علیرغم این ادعای مضحک، همچنان فاقد توانایی در اثبات این ادعا بوده و نتوانسته شواهد و قرائنی برای این امر ارائه نماید.
بیشتر بخوانید
فارغ از توانایی یا ناتوانی ترامپ در اثبات این ادعا، آنچه میتواند مورد توجه قرار گیرد این است که بر اساس اهمیت و سطح این حادثه و خبر، تراز و سطحی که منبع و مرجع انتشار این خبر میتوانست داشته باشد در سطح یک فرد یا منبع نظامی، سخنگوی سنتکام، وزارت دفاع و یا پنتاگون میباشد و معمولاً روسای جمهور نه در چنین مسائلی بلکه در موضوعات مهم، کلان و راهبردی ورود میکنند؛ بنابراین باید سؤال کرد چرا این موضوع و خبر را ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا رسانهای میسازد؟ پاسخ را میتوان از چند منظر مورد توجه قرار داد:
1-در مناقشه اخیر آمریکا با ایران، آمریکا فاقد هرگونه دستاورد بوده است و نتوانسته به اهداف تعیینشده خود دست یابد. نباید فراموش کرد امریکا بعد از خروج از برجام، با تعیین شروطی یکطرفه، با اطمینان اعلام کرد که ایرانیان به میز مذاکره بازخواهند گشت. در مقابل این حرکت آمریکا، جمهوری اسلامی ایران سیاست خود را صریح و شفاف اعلام کرد که «جنگ نخواهد شد و مذاکره نمیکنیم». ایران در مقابله با تجاوز پهپاد جاسوسی آمریکا بدون کمترین تردید اقدام به سرنگونی این پهپاد نمود و به شورای امنیت سازمان ملل نیز این تجاوزگری را گزارش نمود؛ بنابراین ترامپ به یک موضوع و مسئله حداقلی اکتفا کرده و با بزرگنمایی، تلاش نموده که این موضوع را بهعنوان یک دستاورد بزرگ به افکار عمومی معرفی نماید تا از تبعات شکست راهبرد خود بکاهد؛ به عبارت دیگر با یک خبر دروغین و جعلی، موضوع بحث را عوض کند. البته ترامپ در این موضوع کاملاً ناموفق بود و این موضوع نیز به شکستهای قبلی او اضافه شد.
2- ترامپ در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران، چنین اقدامی را نه تنها یک اقدام سطح پایین نمیداند بلکه جرئت و جسارت نیروهای متجاوز آمریکایی در منطقه خلیجفارس برای شلیک به پهپاد ایرانی را یک اقدام مهم و بسیار راهبردی میداند که باید از آن حمایت حداکثری نمود و بر همین اساس شخصاً در این موضوع ورود کرده و خبر را بازگو میکند؛ به عبارت دیگر چنین مسئله کماهمیتی در دیگر کشورها، برای آمریکا در مقابله با جمهوری اسلامی ایران، یک دستاورد بزرگ است. این مسئله بیانگر سطح قدرت و قوت جمهوری اسلامی ایران است که توانسته به یک نقطه ثقل در منطقه تبدیل شود.
3- بازوان فکری و مشاوران رئیسجمهور آمریکا تلاش دارند درگیری و تنش نظامی را به سطوح راهبردی کشانده و به این وسیله از اهرم نظامی، بهرهبرداری سیاسی و روانی بنمایند. اینکه رسانهها بتوانند این نکته را القا نمایند که رئیسجمهور آمریکا ترسی از درگیری نظامی نداشته و در صورت لزوم از آن حمایت میکند، میتواند باعث شود که برخی از مرعوبین در داخل ایران با گزینههایی چون لزوم کاهش تنش، پرهیز از درگیری نظامی و... بتوانند دست به قلم شده و تلاش نمایند بهعنوان تصمیم سازان مسئولان کشور و یا جهت دهندگان افکار عمومی، راهبرد بازگشت به میز مذاکره و گفتگوی مستقیم با آمریکا را بهعنوان راهبرد منطقی و ضروری در این برهه، قالب نمایند. امری که با انتشار مقالات برخی افراد در داخل کشور میتوان مستنداتی نیز برای آن اقامه کرد. البته این گزینه نیز با هدایت منطقی دستگاههای حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران نتوانست موفق شود و گزینه معتبر بودن حمله نظامی، نتوانسته است خود را در افکار عمومی ایرانیان تثبیت نماید. بیاعتنایی بازار، مردم و ... به این مسئله بیانگر و مؤید همین مسئله است.
4- ترامپ و آمریکا تلاش دارند با انتشار چنین اخباری زمینه را برای دوشیدن بیشتر گاوهای شیرده در منطقه فراهم سازند. آنها در مقابل پولهای کلانی که از برخی کشورهای مرتجع منطقه دریافت میکنند در حال نشان دادن و اثبات این ادعا هستند که دست به قبضه هستند و اگر قرار است این وضعیت و حمایت آمریکا ادامه داشته باشد باید همچنان به واریز و پرداخت پول به آمریکا اقدام کنند. این گزینه با توجه به تاجر مسلک بودن ترامپ، گزینه معتبر و قابلباوری است. در واقع ترامپ کاری به راست یا دروغ بودن خبر سرنگونی پهپاد نداشته است و صرفاً به دنبال اخذ امتیاز بیشتر از این کشورهای مرتجع میباشد.
البته در خصوص اصل ماجرا و صحتوسقم خبر نیز تحلیلهایی اراده شده که مبنای این یادداشت نیست و تنها بهعنوان نمونه به دو موضوع اشاره میشود مبنی بر اینکه:
1- ایرانیان با جنگ و نبرد الکترونیک، این توهم را برای نظامیان آمریکایی ایجاد کردهاند که واقعاً یک پهپاد ایرانی را سرنگون کردهاند بنابراین آمریکا بر مبنای سناریوی طراحی شده ایران که مبتنی بر بیاعتبار کردن آمریکا در افکار عمومی بوده است درگیر ماجرایی شده است که خروج از آن به این سادگی نمیباشد. این مسئله تاکنون نیز باعث آبروریزی برای امریکا شده است.
2- گزینه ساقط کردن پهپاد متعلق به امارات یا دیگر کشورها و اشتباه آمریکا در ایرانی دانستن این پهپاد گزینه دیگری است که ضعف ارتش آمریکا و توانمندی نظامی آمریکا را اثبات مینماید. ارتشی با اینهمه ادعا در خصوص توانمندی نظامی، امکان تشخیص پهپاد ایرانی را ندارد و پهپاد دیگر کشورها را ساقط کرده است
البته تحلیلهای دیگری نیز میتوان در این خصوص ارائه نمود لیکن موضوع مهمی که نباید مغفول واقع شود این است که فارغ از دلایلی که ترامپ را مجبور کرده این خبر را منتشر سازد، ایران اسلامی هرگز اجازه سرکشی و تجاوزگری را به امریکا و دیگران نخواهد داد. اگر واقعاً چنین اقدامی توسط ناو آمریکایی در منطقهای که برابر قوانین بینالمللی تحت کنترل و یا حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است اتفاق میافتاد، جمهوری اسلامی بدون هیچ تردیدی، پاسخ محکم و قاطع به امریکا میداد و این پاسخ را به آینده واگذار نمیکرد. اقدام متقابلی که محدود به تصور و باور طرف مقابل نبوده و اینطرف ایرانی است که تعیین میکند چگونه به آن پاسخ دهد.
مرتبطین این ماجرا اعم از موافقین آمریکا، مرتجعین منطقه، افکار عمومی امریکا و... بدانند که برای سنجش درست یا غلط بودن اخبار منتشره در این خصوص به این مسئله مهم توجه کنند که ترامپ، رئیسجمهوری است که افکار عمومی امریکا او را یک دروغگوی به تمام معنا میدانند. ریس جمهور آمریکا قدرت دارد در یک توئیت کوتاه، چند دروغ را به مخاطبان بگوید به گونهای که کمتر هماوردی برای او وجود دارد. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران نشان داده که در وعدههای خود صادق است و اعلام کرده است دوران بزن و دررو تمام شده است. اگر امریکا پهپاد ایرانی را سرنگون کرده بود، پاسخ قاطع ایران اسلامی به این اقدام به گونهای بود که قبل از اعلام ترامپ، با خبر فوری انهدام یک ناو متجاوز آمریکایی، تمام رسانهها از این موضوع و درگیری در خلیجفارس مطلع میشدند.